شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
به غمزه ای نظرت صدمه وستاره کشید نــظـارۀ تـو ابـوحـمزه و زراره کـشـید غریب هستی و چـون مادرت نـشد آقـا سـر مـزار شـما گـنـبـد و منـاره کـشـید به زخـم های دلـت مـرهـمـی نـشد پـیـدا که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید تـو را مـیـان دعــا، بـی نـمازها بـردنـد تـو را پیـاده به کوچه یکی سواره کشید سریع خـانه برو دختر تو ترسیده است که ارث مادریت را کسی شـراره کشید گرفتـه خـانۀ تو رنگ خیمه های حسین دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید دوباره آتــش و خـیمه غـروب عاشورا دوبـاره کـربـبـلا را بـه استـعـاره کشید تمـام اهـل و عـیالـش فـرار مـی کـردند و دختری که خودش را به یک کناره کشید به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید |